تب فلسفی

ساخت وبلاگ
آخرت گرایی در نهضت حسینی در باره ی معاد با دوستی به بحث و نظر می پرداختیم. به یک باره گفت: اگر آخرتی قابل فرض نباشد، حرکت امام حسین(ع) و این همه زجر و زحمت یاران و همراهان هدر می رود. با او همداستان شدم و گفتم: حرف درستی است و نیازمند به واکاوی و واگشایی. خصوصا در جهان امروز که عاقبت اندیشی و آخرت گرایی در میان آدمیان کم رنگ و تمام فکر و ذکرشان در رسیدن به خواسته های دنیوی خلاصه شده است. تردیدی نیست که تاریخ شاهد شکست ظاهری امام حسین(ع) و پیروزی مخالفان بود. اما ماندگاری و یادبود سالانه ی این قیام در میان شیعیان حکایت رویارویی دو هدف دنیوی و اُخروی است. و حکومت یزید به رغم این همه وعده و وعید چند سالی بیشتر دوام نیاورد. چون وجدان عمومی مردم در پذیرش حاکمیت او دچار دگردیسی شدید شد. تاکنون نهضت حسینی با رویکردهای سیاسی، عرفانی و اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفته است اما ظاهرا به آخرت گرایی در این نبرد کمتر التفات می شود. در این مقال با استناد به پاره ای روایت های تاریخی منقول از کتاب «روضةالشهدا»، موضوع آخرت گرایی در نهضت حسینی برجسته می شود. عاقبت گرایی و آخرت پیشگی یاران امام حسین(ع) در رویارویی با خصم زبون کاملا هویداست. شواهدی از آنها بیانگر این اندیشه است. 1) عمر سعد زمانی نیک سر در پیش انداخت. پس سر برآورد و گفت: ای بُریر، یقین می دانم که هر که با ایشان قتال کند و حقوق ایشان را غصب نماید، لامحاله جای او جحیم و جزای او عذاب الیم خواهد بود، اما من ترک ملک ری نمی توانم کرد و دل از حکومت و ایالت برنمی توانم گرفت. بُریر فرمود که یابن سعد، هر که هوس ملک ری کند هر آیینه بساط خدمت حق را طی کند و مرکب سعادت به تیغ شقاوت پی کند و مرد نیکبخت و عاقل اینچنین کارها کی کند؟( تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 72 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1402 ساعت: 23:02

نگاهی منصفانه بی انصافی و بوقلمون صفتی، دو صفتی است که مرتضی مطهری به ملاحسین واعظ کاشفی صاحب کتاب «روضة الشهدا» نثار کرده است.(حماسه حسینی ص 95) پس از او داود فیرحی و دیگران هم در ارائه ی این دو نسبت کم نگذاشتند. در این میان، رسول جعفریان این کتاب را به عنوان یک اثر ادبی و رمان تاریخی پذیرفته است.(تأملی در نهضت عاشورا ص 352) و رحمانی از منظر جامعه شناسی تاریخی به کتاب نگریسته و معتقد است گسترش سیطره ی تشیع صفوی به مناسک جمعی خاصی نیازمند بود تا بتواند وجدان جمعی شیعه ی ایرانی را به زبان و فرهنگ ایرانی بازتولید کند تا هم هویت ایرانی را نشان دهد و هم هویتی مذهبی را. مرکزیت این حرکت با گفتمان کربلا بود. در محدوده ی زبان فارسی اثری که این گفتمان را بیان کند و محمل بسط آن باشد، روضة الشهدا است.(به نقل از مقدمه روضة الشهدا به تصحیح حسن ذوالفقاری و... ص 37) انصافا اگر از چند روایت افسانه ای و اسامی جعلی بگذریم؛ کتاب «روضةالشهدا» از نمونه های فاخر و فخیم نثر ادبی و تاریخیِ فرهنگِ فارسی است. ابوالحسن شعرانی در مقدمه ی این کتاب پس از بیان نقل های ضعیف می نویسد: از نقل ضعیف در روضةالشهدا عجب نباید داشت چون در ادای مقصود واعظ قوی است اگرچه برای مقصود مؤرخ کافی نیست. ملاحسین کاشفی نه فقط در این باره سرآمد بوده بلکه دیگر آثار او هم بسیار مفید و قابل استفاده است. به قول دکترسروش بهترین گزیده ی مثنوی مولوی به نام «لب لباب مثنوی» از آن اوست. دکتر ذوالفقاری کتاب «فتوت نامه سلطانی» او را بزرگترین و مفیدترین متن در باره ی فتوت در زبان های فارسی، عربی و ترکی می داند.(مقدمه روضةالشهدا ص 24) همچنین کتاب تفسیر «مواهب علیّه» وی را جزء بهترین تفسیرهای باقیمانده از قرن نهم هجری به حساب می آورد. تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 58 تاريخ : شنبه 7 مرداد 1402 ساعت: 16:39

مغازله با مرگ عجبا! صحنه کربلا ناگهان در پيش چشمم، به پهنه ی تماميِ زمين گسترده شد و صف هفتاد و دوتني که به فرماندهي حسين در کنار فرات ايستاده است، در طول تاريخ کشيده شد که ابتدايش، از آدم - آغاز پيدايش نوع انسان در جهان- آغاز مي شود و انتهايش تا ... آخرالزمان، پايان تاريخ، ادامه دارد!(شریعتی،1392: 25) تصور نمی کنم در جهان هستی کسی را بتوان یافت که پیش تر و بیش تر از امام حسین(ع) با مرگ مغازله و معاشقه کرده باشد. هر چند پدر بزرگوارش علی بن ابیطالب(ع) در مواجهه ی با مرگ خویش، فریاد فزت و رب الکعبه را سر داد و رهایی و آزادگی خود را در رستگاری جستجو نمود اما شهادتش در صحنه ی نبرد نبود. امام حسین در مکه پیش از حرکت به سوی عراق خطبه ای خواند و بعد از ثنای خداوند فرمود: خط الموت على ولد آدم، مخط القلاده على جيده الفتاه. مرگ بر گردن فرزند آدم، زيبايى گردنبندى است بر گردن دخترى جوان.(ابن طاووس،1395 126) و در ظهر عاشورا پس از مشاهده ی شهادت فرزندان و برادر و یاران خویش در واپسین دم حادثه فرمود: الهی رضا برضاک و تسلیم لامرک لامعبود سواک. و چه زیبا شهادتی را انتخاب کرد. از میان سخنان بسیاری که پیرامون شهادت آن امام همام بیان شده است، تعابیری بهتر از آنچه دکترعلی شریعتی گفته است، نیافتم لذا به آن گفته ها التجا و اکتفا می کنم. حسين آموخت که«مرگ سياه»، سرنوشت شوم مردم زبوني است که به هر ننگي تن مي دهند تا «زنده بمانند»؛ چه، کساني که گستاخي آن را ندارند که «شهادت» را انتخاب کنند، «مرگ» آنان را انتخاب خواهد کرد!(شریعتی،1392: 204) پس در فرهنگ ما شهادت مرگي نيست که دشمن ما بر مجاهد تحميل کند. شهادت مرگ دلخواهي است که مجاهد با همه ی آگاهي و همه ی منطق و شعور و بيداری و بينايي خ تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 60 تاريخ : شنبه 7 مرداد 1402 ساعت: 16:39

همواره در این اندیشه ام که تلقی عارفان از آیات قرآنی متفاوت از مفسرانی بوده است که در طول تاریخ به تفسیر آیات الهی همت گماشته اند. اما این نگاه تا حدودی پنهان مانده است. تلاش در جهت احیاء این رویکرد می تواند ما را از تک محوری در عرصه ی قرآنی نجات بخشد و اندیشه ی ما را به بازنگری تفسیری سوق دهد. به عنوان نمونه در مقدمه ی کتاب روضة الشهداء اثر ملاحسین واعظ کاشفی با اشاره به آیه ی 155 بقره آمده است. آزمایش الهی به چند نوع در آیه واقع شده بشی من الخوف... به چیزی از ترس که آن خوف الهی باشد یا بیم دشمنان و الجوع... و به کرسنگی که ان قحط است یا تنگی یا روزه داشتن و انقص من الاموال... و نقصان بعضی از مال ها به تاراج حادثات یا اخراج زکات و صدقات و الانفس... به نقصان در نفس ها که آن بیماری باشد و ضعف و عجز یا احتیاج و بینوایی و الثمرات البقره 155؛ و به نقصان میوه ها و تلف شدن محصولات به آفات ارضی و سماوی یا مرگ فرزندان که میوه ی باغ دل اند و روشنی چراغ بصر و ثمره ی نهال پدر و مادر و بشر الصابرین... و بشارت ده صبرکنندگان را که در این بلیات طریقه ی شکیبایی پیش آرند و مرسوم جزع و قزع و شکایت فرو گذارند.(ص 92) هر چند جناب ملاحسین کاشفی از مفسران بنام هستند و دو تفسیر مواهب علیه و جواهر التفسیر از اوست اما بیان این مصادیق آزمایش کمتر در کتب تفسیری قابل مشاهده است. همین نگاه متفاوت سبب شده است که در پی این باشم که مولوی در مثنوی خود را چگونه به تفسیر آیات قرآنی پرداخته است. + نوشته شده در دوشنبه دوم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 10:31 توسط عباس فضلی  |  تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 58 تاريخ : سه شنبه 3 مرداد 1402 ساعت: 18:36

نگاهی منصفانهبی انصافی و بوقلمون صفتی، دو صفتی است که مرتضی مطهری به ملاحسین واعظ کاشفی صاحب کتاب «روضة الشهدا» نثار کرده است.(حماسه حسینی ص 95) پس از او داود فیرحی و دیگران هم در ارائه ی این دو نسبت کم نگذاشتند. در این میان، رسول جعفریان این کتاب را به عنوان یک اثر ادبی و رمان تاریخی پذیرفته است.(تأملی در نهضت عاشورا ص 352) و رحمانی از منظر جامعه شناسی تاریخی به کتاب نگریسته و معتقد است گسترش سیطره ی تشیع صفوی به مناسک جمعی خاصی نیازمند بود تا بتواند وجدان جمعی شیعه ی ایرانی را به زبان و فرهنگ ایرانی بازتولید کند تا هم هویت ایرانی را نشان دهد و هم هویتی مذهبی را. مرکزیت این حرکت با گفتمان کربلا بود. در محدوده ی زبان فارسی اثری که این گفتمان را بیان کند و محمل بسط آن باشد، روضة الشهدا است.(به نقل از مقدمه روضه الشهدا به تصحیح حسن ذوالفقاری و... ص 37) انصافا اگر از چند روایت افسانه ای و اسامی جعلی بگذریم کتاب «روضةالشهدا» از نمونه های فاخر و فخیم نثر ادبی و تاریخی فرهنگ فارسی است. ابوالحسن شعرانی در مقدمه ی این کتاب پس از بیان نقل های ضعیف می نویسد: از نقل ضعیف در روضةالشهدا عجب نباید داشت چون در ادای مقصود واعظ قوی است اگرچه برای مقصود مؤرخ کافی نیست. ملاحسین کاشفی نه فقط در این باره سرآمد است بلکه به قول دکترسروش بهترین گزیده ی مثنوی مولوی به نام «لب لباب مثنوی» از آن اوست. دکتر ذوالفقاری کتاب «فتوت نامه سلطانی» او را بزرگترین و مفیدترین متن در باره ی فتوت در زبان های فارسی، عربی و ترکی می داند.(مقدمه روضةالشهدا ص 24) همچنین کتاب «مواهب علیّه» وی را جزء بهترین تفسیرهای باقیمانده از قرن نهم هجری به حساب می آورد.چنان که آته بعد از ترجمه ی تفسیر طبری، آن را دومین تفسیر قابل ذ تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 61 تاريخ : سه شنبه 3 مرداد 1402 ساعت: 18:36

جشن عروسیسال 1398دو هفته مانده به پایان سال، دانشجوی دختری در کلاس درس ادبیات رشته ی مامایی گفت: استاد من هفته ی دیگر نمی توانم درکلاس حضور یابم. علت را جویا شدم گفت: چون روز بیست و هفتم اسفند ماه مراسم عروسی من است. گفتم چه خوب!! درست همین روز عروسی پسر من نیز هست. بنابراین اشکالی ندارد می توانی بروی اما بعد از عید، شیرینی عروسی را فراموش نکنی. دانشجویان گفتند: پس شما هم هفته ی آینده باید شیرینی عروسی پسرت را بیاوری. پذیرفتم و درهفته ی پایانی کام آنها را شیرین نمودم. وقتی سفر را با عروسی فرزندت شروع می کنی، شیرینی و حلاوت خاص خود را دارد. روز بیست چهارم اسفند از بندرعباس برای تدارک مراسم عروسی عازم شیراز شدیم. تکاپوی چند روزه به ثمر نشست و در روز بیست هفتم در فضایی صمیمی و همدلانه با خوش آمدگویی به اقوام و آشنایان، عروسی پسرم سامان گرفت. البته گلایه های پس از عروسی، دامن هر ایرانی را می گیرد. یکی از این که چرا فراموش شده و دیگری از این که نیامده است. بنابراین ما هم به رضایت نسبی، دو سه روز پایانی سال را به بحث پیرامون چگونگی برگزاری مراسم پرداختیم. از تلخی و شیرینی ها و گله و گلایه ها. در این گیرودار کتاب «حاج آخوند» سید عطاالله مهاجرانی را به مطالعه گرفتم و درباره اش مطالبی در چهار بخش با عنوان «قلم سحرآمیز» نگارش نمودم و در کانال تلگرامی ام به اشتراک گذاشتم. در چند مورد حین خواندن گریه ام گرفت حتی در برخی موارد، به عمق کتاب رهنمون شدم. حاج شیخ محمودرضا امانی مشهور به حاج آخوند، مجسمه ی روحانی فهمیده و خوش مرامی بوده که کمتر روستایی در ایران چنین شخصیتی را به خود دیده است. طرح مباحث ادبی و فکری در دیدار با اساتید دانشگاه و کمک به فقرای روستا و آواز خوانی و مرثیه سرایی، در ک تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 49 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 14:21

تصور نمی کردیم امروز مراسم جشن بازنشستگی جناب غریب پور که یکی از سخنرانان جلسه ی پیشین بود، برپا شود. البته من به شخصه از این نشست ها لذت می برم چرا که سبب همدلی و همگرایی پرسنل می گردد و در حقیقت، تجارب بسیاری در ضمیر ناخودآگاه آنها تله پاتی می شود. یعنی با تبیین و توصیف یک شخصیت، ما درونیات خویش را مرور و نسبت به پاره ای موارد تجدید نظر می کنیم. این زایش و زُدایش از آثار مثبت و آنی این گردهمایی هاست.امروز قرعه ی فال به نام غریب پور افتاده است تا مطلبی در باره اش بگوئیم و او هم تجربه های اداری اش را با ما در میان بگذارد. از این فرصت بهره می گیرم و خاطره ای از سفر هند خود را نقل می کنم شاید مفید افتد. در جمع دوستان در انجمن اسلامی میسور در مراسم خداحافظی یک دندانپزشک اردبیلی حضور داشتیم. یکی از دانشجویان به ایشان گفت: تجربه ای از حضور خود در هند را برایمان بازگو کنید او هم گفت: در محیط اداری سر به سر هندی ها نگذارید. چون درصدد انتقام برمی آیند. البته من این را خصیصه ی شرقی ها می دانم که کینه ی آنها ماندگار است و سرانجام روزی به شما ضربه وارد می کنند. این را عرض کردم که به شما عزیزانی که مخاطب من هستید بگویم هیچ وقت در صدد انتقام دیگری برنیایید. کینه ورزی و انتقامجویی امر نامطلوبی است. عفو و بخشش بهتر است. یکی از خصلت های جناب غریب پور همین است که اهل بخشش است با این که پُستی داشت که می توانست در مورد دیگران انتقام بگیرد اما این کار را نمی کرد. خداوند انسان های اهل گذشت را دوست دارد و در مواجهه ی با مشکلات آنها را نجات می دهد. نکته ی دوم این که غریب پور تمام تلاش خود را در جهت راه اندازی و رفع مشکل دیگران به کار می گرفت. تا آنجا که مقررات اداری و استخدامی اجازه می داد؛ گر تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 53 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 14:21

تن آدمی شریف است به ...وقتی در جشن صدمین سال استاد محمدعلی موّحد، ایشان را در لباس ساده ای مشاهده کردم که پس از گذران یک عمر، متواضعانه به سعدی تأسی می جوید و می گوید: ننازم به سرمایه ی فضل خویشبه دریوزه آورده ام دست خویشخدایا به عزت که خوارم مکنبه ذل گنه شرمسارم مکنمرا شرمساری ز روی تو بسدگر شرمسارم مکن پیش کسواقعا دریافتم که باز به قول همان سعدی تن آدمی شریف است به جان آدمیت/ نه همین لباس زیباست نشان آدمیت. البته تصور می کنم جناب سعدی به ضرورت شعری یا رسم ادب آموزی، ترکیب "نه همین" را افزوده است تا بگوید: پوشش هم اندکی در شخصیت سازی آدمی مؤثر است. در غیر این صورت باید می گفت: شرافت انسان فقط به جان بخشی اوست نه چیز دیگر. در مقابل وقتی می بینیم که در دوران معاصر چه شخصیت هایی بزرگی خود را وامدار کت و شلوار و کفش هستند و به ظاهرگرایی و لباس تن، تن داده اند؛ دیگر تردیدی ندارم که در جامعه ی مصرفی، کلاس گذاشتن با پوشش هم یکی از عواقب کاپیتالیسم است.(دیگر عواقبش را در کتاب «جامعه مصرفی» ژان بوردیار دنبال کنید) اگر در کُمدِ لباسی مدیران این مملکت نگاهی بیاندازید، چندین کفش نو واکس زده و کت و شلوار اتوکشیده و از خشکشویی برگشته را مشاهده می کنید که بخشی وسیعی از شخصیت فرد را در خود گم یا پیدا کرده است. نگرانی و نمایش این ابزار خصوصا در زمانی هویدا می گردد که فرد از مسئولیت کنار گذاشته شده و البسه چون خود شخصیت بلااستفاده مانده اند.آشکارتر بگویم من حتی از عبای شکلاتی خاتمی هم همین تلقی دارم هرچند روزنامه ی کیهان به نقد آن پرداخته باشد. گویا مکتب کاپیتالیسم در تار و پود صنوف و طبقات مختلف اجتماعی نفوذ و آنها را به خودنمایی دعوت می کند. چرا که اقتضای جامعه ی مصرفی حرکت پروپاگاندایی ب تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 54 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 14:21